سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تجربیات مدیریتی من

بررسی تاثیر فناوری اطلاعات در افزایش بهره وری و بهبود عملکرد مد

این مقاله رو برای یکی از دروس درسی دانشگاه نوشتم که برای استفاده شما دوستان در وبلاگ قرار میدم برای دریافت کل مقاله فایل مربوطه رو دانلود کنید.

امروزه رشد روزافزون فناوری اطلاعات در تمام مراحل زندگی انسانها بخوبی قابل نمایان است. سرعت بالای این صنعت و میزان و سطح گسترش آن بطور چشمگیری افزایش یافته و اغلب حوزه های مختلف زندگی انسانها را در بر گرفته است کمتر کسی را میتوان یافت که در زندگی روزمره خود حداقل یکبار از این فناوریهای استفاده نکرده باشد. از شروع روز با اعلام زمان پایان شب توسط تلفن همراه گرفته تا مراجعه به بانکهای مختلف و استفاده از خدمات عمومی مانند تلفن ، کتابخانه های دیجیتالی ، فرمهای ورود اطلاعات درخواستی در اینترنت و.. همواره با این فناوریها درگیر هستیم.

    غالبا چهار دسته از دلایل را میتوان ذکر کرد که ممکن است انگیزه ی دستیابی به درکی از فناوری اطلاعات باشند: 1- شخصی، 2- کاری، 3- آموزشی و 4- اجتماعی.

گذشته از دلایل شخصی آموزشی و اجتماعی ، در مراکزکاری، امروزه فناوری اطلاعات بیش از پیش همه گیر شده است. اگر کشور درصدد باشد که بیشترین بهره را از سرمایه گذاریهای خود در فناوری اطلاعات ببرد، نوعی اشتراک نیروی کار لازم است که قابلیت استفاده ی مناسب از فناوری اطلاعات را داشته باشد. روشن است که افرادی که با اطلاعات و دانش کار میکنند ( اصطلاحا دانشکاران «knowledge workers» ) باید با فناوریهای اطلاعاتی معمول اداری آشنا باشند.

 در این میان کشور ما با داشتن بیشترین موسسات خدمات رسان دولتی می طلبد که مدیران مربوطه آشنایی کاملی با این صنعت و راههای استفاده آن برای ارائه خدمات مناسب به مردم داشته باشند. از طرفی رشد فناوری اطلاعات در جامعه امروز حرکت از جامعه صنعتی به سمت جامعه اطلاعاتی را رقم زده و این موضوع که در این میان دولتها چه نقشی می توانند ایفا کنند که هم بتوانند پاسخ مناسبی برای ارائه خدمات به مشتریان خود داشته باشند و هم از تراکم کارها کاسته و همچنین اینکه چگونه میتوانند سطح تصدی گری خود را کاهش داده و به سمت سیاست گذاری هایی کلان حرکت نمایند همواره یکی از دغدغه های اصلی مدیران در سطح سازمانهای دولتی گردیده است.

از طرف دیگر این مهم در کشور ما بعلت داشتن بیشترین بدنه دولتی بسیار مشهود و قابل تعمل است اگر چه دولت در این زمینه قدمهای اولیه را بخوبی برداشته است ولیکن عدم آشنایی اغلب مدیران با مقوله فناوری اطلاعات و نحوه و میزان استفاده از آن در سطح سازمانهای خود باعث شکاف عمیقی بین هدف گذاری های انجام شده و وضعیت فعلی گردیده است.

بعنوان نمونه میتوان به ابلاغ مصوبه هیئت دولت در سال 1386 در خصوص الزام دستگاههای اجرایی دولتی و غیر دولتی مبنی بر ارائه خدمات در فضای الکترونیکی توسط معاون اول رئیس جمهوری اشاره کرد.

" ...همچنین تمامی دستگاه‌های اجرایی موظفند با هدف کاهش تعداد مراجعات متقاضیان تا اول آذر ماه ? ????فرآیندهای کاری خود شامل مقررات، آیین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها، رویه‌ها و غیره را به گونه‌ای اصلاح کنند که تعداد مراجعات حضوری برای دریافت هر خدمات حداقل ? ??درصد کاهش یابدبر این اساس و به منظور کاهش تقاضای سفر از طریق تجمیع عرضه خدمات و تسهیل دسترسی، دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات موظف شده است شرایطی را فراهم نماید که حداقل ده هزار دفتر پیشخوان خدمات در روستاها و حداقل هشت هزاردفتر پیشخوان خدمات درشهرها با توزیع مناسب(شامل دفاتر موجود ساماندهی شده) صرفا توسط بنگاه‌های متوسط و کوچک بخش غیر دولتی فعال شوند" ([1] )

 حال پس از گذشت چند سال از این مصوبه به نظر میرسد در خصوص اجرایی کردن این مصوبه کمترین فعالیت در سطح سازمانهای بعمل آمده است که با بررسی اندکی میتوان گفت شاید صرفا درصدی از آن تا کنون در کشور اجرایی شده است! اگر چه شروع این حرکت آغاز شده است ولیکن میزان دانش و دلبستگی مدیران موجود به استفاده از فناوری اطلاعات در سازمانها باید بهبود بخشیده شود و با آموزشهای اجرایی و عملی و استفاده از مدیران توانمند بتوان این قدم را برداشت. براستی آیا دولت در این نقش توانسته آنچه را که هدف قرار داده و به آن اعتقاد داشته است برآورده سازد یا خیر؟

با توجه به این نیاز و لزوم آشنایی مدیران با مفاهیم و کارکردهای فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی و نیاز به افزایش کارایی و اثر بخشی ( بهره وری) در آنها این موضوع را از زوایای مختلف بررسی و کم و کاستی ها و نقاط قوت وضعف آنرا تشریح میکنم. تا بتوان به شفاف سازی نقش فناوری اطلاعات در ارائه خدمات مطلوب و با کیفیت و رشد سازمانها و کاهش مراجعات مردمی و سرعت ارائه خدمات و.. در اذهان مدیران بعنوان یاری برای مدیریت آنها پرداخت.

 

دانلود کامل مقاله

 

http://turboshare.com/files/63747/reserch14.pdf.html

 

 


کمی درباره مسکن در ایران

مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسایلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره در تلاش برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن است. لذا مسکن یک نیاز است اما نه هر مسکنی، آنچه که ایده آل آدمی است دسترسی به مسکنی مناسب است. از این روی باید دانست مسکن مناسب کدام است. مقاله حاضر به بررسی شاخص های کیفیت مسکن مناسب در محلات شهری می پردازد. در راستای رسیدن به این مهم ابتدا باید دانست مسکن چیست و جایگاه آن در برنامه ریزی شهری کدام است.
به طور کلی مقوله مسکن دارای مفهوم بسیار گسترده و پیچیده است و از ابعاد گوناگون تشکیل یافته است. از اینرو نمی توان تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نمود. مسکن به عنوان یک مکان فیزیکی، سرپناه اولیه و اساسی هر خانواده بشمار می آید، که در این سرپناه برخی از نیازهای اولیه خانوار یا فرد هم چون خواب، استراحت، حفاظت در برابر شرایط جوی و خلاصه شرایط زیست در مقابل طبیعت تأمین می شود.
آنچه که لازم به ذکر است این است که مفهوم مسکن علاوه بر ساختار فیزیکی که یک خانواده به عنوان سرپناه مورد استفاده قرار می دهد، کل محیط مسکونی را نیز دربرمی گیرد که خود شامل کلیه خدمات و تأسیسات اجتماعی و تسهیلات ضروری موردنیاز برای بهتر زندگی کردن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهتر زندگی کردن انسان را شامل می شود و استفاده کننده آن باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئنی را نسبت به آن دارا باشد. [مخبر،1363،ص18]
با توجه به این مفهوم حال باید دانست که جایگاه برنامه ریزی مسکن کدام است.
اکثریت صاحبنظران، برنامه ریزی مسکن را در چهارچوب برنامه ریزی شهری تعریف می کنند، چرا که مسکن همواره به عنوان جزئی اساسی از فضای شهری مطرح بوده و هست. از این رو برنامه ریزی مسکن جزئی از نظام برنامه ریزی شهری محسوب می شود که درآن فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جزئی از فعالیت های درون مکانی و واحدهای مسکونی جزئی از فضاهای تعیین شکل یافته و تطابق یافته شهری محسوب می شود که برحسب موضوع در چهارچوب برنامه ریزی مسکن موردتوجه قرار می گیرد. ]ملکی،1382،ص62]
3- مسکن و ابعاد آن :
« ماده 25 اعلامیه حقوق بشر بند یک ، حق مسکن را چنین بیان می کند:« همه افراد دارای حق بهره مندی از استاندارد مناسب و کافی زیستی، برای سلامت و بهره وری خود و خانواده خود می باشند. این حق شامل : غذا، لباس، مسکن، بهداشت و خدمات درمانی، خدمات اجتماعی ضروری و حق امنیت و حفاظت در برابر بی کاری، بیماری، ناتوانی جسمی، پیری و سایر شرایطی است که دسترسی به زندگی مناسب را خارج از اختیار قرار می دهد.» [
www.culture.aruma.ir] با توجه به این بیان می توان چنین بیان داشت که نیاز به مسکن از اساسی ترین نیازهای آدمی است و در واقع آنچه که لزوم وجود مسکن را واجب می نماید نیاز است.
به طور کلی این نیاز به مسکن دو بعد دارد کمی و کیفی؛ بعد کمی نیاز به مسکن، شناخت پدیده ها و اموری را شامل می شود که به فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن مربوط می شود که در واقع درجه پاسخگویی به نیاز، بدون در نظر گرفتن کیفیت آن موردنظر است.در بعد کیفی مسائل و پدیده هایی مطرح می شوند که به بی مسکنی ، بدمسکنی و تنگ مسکنی ارتباط دارند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است. در واقع در بعد کیفی بیشتر به جنبه های کالبدی مسکن توجه می_ شود.[شیعه،1384،ص63]
« به طور کلی،احتیاج زیاد مردم به واحدهای مسکونی، مطالعاتی را به دنبال داشته است که بیشتر ابعاد کمی دارند. ممکن است از عناصر داخلی مسکن صحبت شده باشد، ولی به اینکه چگونه این عناصر در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند و چگونه در ارتباط با جمعیت استفاده کننده باشند، کمتر توجه شده است. شاید روی خصوصیات دیگری مثل صرفه جویی در مصالح ساختمانی و مانند آن تکیه شده باشد، ولی در حقیقت آنچه که می بایست مورد توجه معماران قرار گیرد، بیشتر جنبه های کیفی مسکن است تا کمیت آن. البته این بدان معنا نیست که کمیت مسکن از اهمیت کمتری برخوردار است، بلکه در برنامه ریزی مسکن می بایست جنبه های کمی و کیفی توأماً مورد مطالعه قرار گیرند.» [شیعه،1385،ص208]
4- شاخص های کیفیت مسکن
بحث شاخص های مسکن مدت کمی نیست که ذهن متخصصان را به خود اختصاص داده است. به جرأت می توان گفت که شاخص های مسکن کلیدی ترین و مهمترین ابزار در برنامه ریزی مسکن می باشند. از آنجایی که در میان این شاخصه ها، شاخصه های کیفی مسکن از جلمه مواردی است که توجه بسیاری از معماران را به خود اختصاص داده، لذا پرداختن به این مهم از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
به طور کلی عواملی در مسکن وجود دارند که کیفیت را تعریف می کنند. اینگونه عوامل در مقیاس محله به شرح زیر هستند:
1. شکل مطلوب مسکن
2. استحکام مسکن
3. امنیت
4. ایمنی، راحتی ومیزان دسترسی ساکنین به تسهیلات و خدمات کالبدی محله( آسایش، راحتی وبهداشت)
5. دسترسی به طبیعت وفضای سبز باز
6. تأمین تجهیزات و تأسیسات (زیرساخت ها) موردنیاز مسکن
7. همجواری مسکن با کاربری های سازگار
این عوامل هفتگانه از مهم ترین معیارها و شاخص ها در تعریف و تبیین کیفیت مناسب مسکن هستند که توجه به آنها در ساخت وساز، انجام تمامی فعالیت های زندگی ساکنان را به سهولت وکارایی مطلوب امکان پذیر ساخته و کمکی در جهت یافتن حیاط زندگی پایدار شهری و ساخت وشکل مناسب برای شهر و مناطق شهری محسوب می شوند. [ [
www.usc.blogfa.com
4-1- شکل مطلوب مسکن
از آنجایی که مسکن یکی از نیازهای اصلی انسان است،شکل مناسب مسکن به نوبه خود نقش تعیین کننده ای در تأمین این نیاز به عهده دارد. از این رو به منظور تأمین آن و رسیدن به فرم مطلوب می بایست در این راستا حداقل 5 عامل اساسی را مدنظر قرار داد که عبارتند از: زمین، منابع مالی، نیروی انسانی و فن آوری، مصالح ساختمانی و مدیریت و نظارت .
زمین وچگونگی (وسعت و شکل قطعات)آن تعیین کننده فرم مسکن است. در واقع این شکل زمین است که به معمار خط اصلی را می دهد که چگونه طراحی کند. به بیان واضح تر می توان گفت فرم هر ساختمان تحت تأثیر مستقیم شکل زمین آن ساختمان است. هم چنین نیروی انسانی، تعیین کننده کیفیت ساخت و ساز بوده و منابع مالی بر کیفیت و چگونگی ساخت و ساز و چگونگی استفاده از مصالح و نوع آن مؤثر است. «به منظور حرکت صحیح عوامل فوق درسه رأس مثلث و برقراری ارتباط مابین آنها، مدیریت و کنترل صحیح و قوانین مدون موردنیاز است، هماهنگی تمامی این عوامل موجب رسیدن به فرم مطلوب مسکن و بالا بردن سطح کیفی می شود.» [
http://culture.aruna.ir [


4-2- استحکام مسکن
از آنجایی که عواملی مانند شیوه طراحی مهندسان و محاسبه و اجرای سازه و رعایت اصول و مسائل فنی نقش تعیین_ کننده ای در تأمین ایستایی و استحکام ساختمان بر عهده دارند لذا می بایست همواره مدنظر مهندسان و معماران باشد، به همین جهت لزوم بررسی ژئوتکنیکی، بررسی مصالح ساختمانی مقاوم، شناسایی گسل های موجود، شیوه مقاوم سازی سازه و مصالح و لزوم تجدیدنظر در آیین نامه ها و مقررات، کاملاً محسوس است. علاوه بر مسائل فوق، با آشنایی مهندسان به تکنیک های مقاوم سازی مدرن و به روز کردن اطلاعات مهندسان، می توان الگوهای مقاوم، ارزان و مناسب طراحی نمود.
4-3- امنیت
نیاز به سرپناهی امن از جمله ضروری ترین نیازهای انسانی است. امنیت، در واقع حفاظت از مسکن و وسایل آن در مقابل عوامل مستقیم و غیرمستقیم است که موجب ضرر رساندن به مسکن و در واقع عدم امنیت آن می شود. عوامل مستقیمی که امنیت را به خطر می اندازند شامل دزدی، آتش سوزی و ... هستند. عوامل غیرمستقیم نیز، آلوده کردن آب ، هوا و زمین است. البته در این مقوله می توان از عوامل طبیعی همچون سیل، زلزله، توفان، حرکت ماسه های روان و... نیز نام برد که تمامی این عوامل مخل امنیت مسکن و ساکنان آن است و در واقع بر کیفیت مسکن اثر سوء می گذارد، پس معیار مصونیت در مقابل سوانح طبیعی از دیگر عوامل مطرح است. مقوله دیگری که در امنیت می بایست مورد توجه قرار گیرد، امنیت نحوه تصرف مسکن است. امنیت نحوه تصرف سبب می شود که خانوار ساکن در واحد مسکونی، از نظر دورنمای سکونت خود احساس ایمنی کند و این امر آسایش روانی بیشتری برای آنها ایجاد می کند.که این آسایش روانی هر خانوار خود تآمین کننده آسایش روانی کلی موجود در محلات شهری می باشند. [
http://culture.aruna.ir]
4-4- ایمنی، راحتی و میزان دسترسی (آسایش، راحتی و بهداشت)
تأمین تسهیلات رفاهی مکمل مسکن در کنار تأمین سرپناه امن و سالم از جمله نیازهای اساسی سکونتی به شمار می_ روند که نقش مهمی در تأمین سلامت و رفاه جسمی دارند. در نظر گرفتن تسهیلات و خدمات مناسب، موجب افزایش سطح ارتقای بهداشت مسکن و در نتیجه سلامتی ساکنان آن می شود. از جمله عوامل مؤثر در این مقوله را می توان درصد برخورداری واحدهای مسکونی از یک، دو و سه اتاق خواب، میزان برخورداری از خدمات اساسی هم چون شبکه برق سراسری، گاز لوله کشی، تسهیلات آشپزخانه، تلفن، کولر، ،نور و روشنایی ،سیستم فاضلاب و ... دانست.[قلی زاده،1378،ص1]
4-5- دسترسی به طبیعت و فضای سبز باز
می توان گفت فضای سبز از مهم ترین ابزارهای دستیابی به توسعه پایدار است، باید توجه داشت که افزایش جمعیت نیاز به تأمین فضای سبز عمومی را افزایش می دهد. با همه اهمیتی که فضای سبز مفید در محلات شهری دارد، باید این واقعیت را پذیرفت که اهمیت حیاتی فضای سبز را نباید در رویارویی با دیگر کاربری های حیاتی شهری قرار داد. بطور کلی باید رابطه و تناسبی معقول بین فضاهای ساخته شده و فضاهای طبیعی در محلات شهری وجودداشته باشد. فضاهای سبز در زندگی شلوغ، پیچیده و ناآرام شهرها، گویی تنها عنصر آرامش بخش و پالاینده هستند. استفاده از درخت و فضای سبز باید به عنوان جزولاینفک طراحی فضای محلات شهری مورد توجه طراحات قرار گیرد. [
http://culture.aruna.ir [
هرگیاه سبز هرچند کوچک، نقش خود را در تلطیف هوا، گرفتن غبار آن، ایجاد آرامش بصری- روانی، رفع آلودگی صوتی، تولید اکسیژن مورد نیاز شهروندان، سایه و ... ایفا می کند. فضای سبز در محلات، منظر محله را بهبود می بخشند، باعث زیبایی محیط می شوند، نقش پالایشی دارند، باعث افزایش رطوبت و کاهش دمای هوا می شوند، سهم مهمی در برآوردند نیازهای تفریحی و تفرجی ساکنان محله دارد و ... بطور کلی استفاده از درخت به خصوص برای بالابردن کیفیت فضاهای کالبدی، مکمل سکونت یا به عبارتی موقعیت نسبی مسکن، می بایست مورد توجه قرار گیرد.
4-6- تأسیسات یا زیرساخت های مورد نیاز مسکن
تأسیسات و زیرساخت های شهری، طیف وسیعی از عناصر شهری را که اکثراً احداث شده، ثابت و ساختمانی اند در بر می گیرد. در نگاهی کلی، می توان زیر ساخت های شهری را شامل تمامی، عناصری دانست که تأمین نیازهای مختلف ساکنان محلات شهری را در زمینه های مختلف سکونت، فعالیت، استراحت، فراغت و به طور کلی بالابردن کیفیت زندگی شهری برعهده دارند. به عبارتی، مجموعه فیزیکی موجود و لازمی که کارکردهای مختلف شهری را میسر می سازند و باعث ترکیب و تشکیل فضاهای شهری می شوند، زیر ساخت های شهری نامیده می شوند. [
http://culture.aruna.ir [
تأسیسات و زیرساخت های شهری از معیارهای اصلی بررسی و تعریف شهر سالم است. مقوله تأسیسات زیربنایی شهری در رأس مسائل کیفی زندگی قرار دارد و مستقیماً با کیفیت سکونت شهری ارتباط می یابد و مفاهیم متفاوتی همچون سرپناه، خانه و مسکن را پیش می آورد؛ در مقایسه اینها با یکدیگر، فرق سرپناه با خانه مشخص می شود. سرپناه صرفاً انسان را از عوامل طبیعی محافظت می کند، ولی فاقد مشخصات لازم برای تأمین آسایش و پاسخگویی به نیازهای مختلف است. خانه هم از نظر طراحی و هم از نظر فیزیکی می تواند کامل باشد و نیازهای انسان و خانوار را در داخل فضای خود تأمین کند. اما برای اینکه خانه به مسکن یا محیط مسکونی تبدیل شود، باید شرایط دیگری هم داشته باشد. در واقع حلقه اتصال خانه به مسکن، تأسیسات زیربنایی و تجهیزات شهری است؛ یعنی چنانچه شبکه فاضلاب برای محیط مسکونی تأسیس نشود، یا دسترسی خانه به محل کار یا به محل سایر فعالیت های اجتماعی به نحو درست و مطلوب تأمین نشود، باید گفت هنوز معیارهای مسکن و محیط مسکونی تحقق نیافته است، از این رو تأسیسات زیربنایی، تبدیل کننده خانه به مسکن است.
بدین ترتیب ملاحظه می شود که تأسیسات شهری بخش تعیین کننده ای از کالبد محلات شهری را تشکیل می دهند که زمینه و بستر مناسبی را برای کارکردهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلات فراهم ساخته، موجب آسایش و راحتی ساکنان محلات شهر می شوند.
4-7- هم جواری با کاربری های سازگار
به طور کلی کاربری هایی که در حوزه نفوذ یکدیگر قرار می گیرند باید از نظر سنخیت و هم خوانی فعالیت با یکدیگر منطبق بوده، موجب مزاحمت و مانع انجام فعالیت های دیگر نشوند.
عمده ترین تلاش در شهرسازی، باید جداسازی کاربری های ناسازگار با کاربری مسکونی در محلات شهری باشد. کاربری هایی که دود، بو، صدا و شلوغی تولید می کنند، باید از کاربری های دیگر، بویژه کاربری مسکونی، فرهنگی و اجتماعی جدا شوند. این جدایی مطلق نیست، بلکه در برخی مواقع می توان با تمهیداتی، اثرات سوء کاربری های مزاحم را محدود کرد. در جدایی فضایی کاربری ها، فاکتورهای هزینه، سود و خودبسندگی نسبی آنها مورد نظر قرار می گیرد. [
www.usc.blogfa.com]
البته لازم به ذکر است که جدایی فضایی عملکردها فقط به فعالیت های شخصی نظیر کشتارگاه، چرم سازی و فلز_ کاری اختصاص ندارد. بلکه در مورد کاربری های کوچک مناسب نیز صدق می کند. (در یک محله وجود یک دکه فروش نفت می تواند مورد اعتراض ساکنان آن محله باشد) .
علاوه بر آن ناگفته نماند که عواملی مانند حفظ محرمیت و خلوت و تأسیس واحد هایی مستقل بافضا واتاق کافی برای ساکنین آنهاو ... نیز به نوبه خود نقش تعیین کننده ای در کیفیت مسکن بر عهده دارند. مصون بودن فضاهای داخلی مسکن از دید بیگانگان موردی است که آسایش خانواده سخت به آن وابسته است. در واقع، مسکن به عنوان محل امن و آرامش خانواده باید به گونه مناسب، از مشرف قرار گرفتن در امان بماندو هم چنین خلوت مسکن از ویژگی‌هایی است که به همراه سایر موارد گفته شده از ضروریات یک محیط مناسب برای زیست انسان به شمار می‌رود. اگر ارتباط انسان با جهان هستی را به روابط چهارگانه ارتباط با محیط‌های طبیعی و مصنوع و جامعه و خویشتن تقسیم کنیم، وجود خلوت در محیط‌زندگی، یکی از مهمترین ویژگی‌های کیفی محیط است که می‌تواند به ایجاد زمینه‌ مناسب ”رابطه انسان با خویش“ بیانجامد. [[
www.note.aruna.ir
5- تجزیه و تحلیل
همان طور که می دانیم تدوین یک برنامه جامع مسکن نیازمند شناسایی کامل وتجزیه وتحلیل عمیق ابعاد گسترده مسکن و عوامل موثر بر آن است که در این میان، پرداختن به شاخص های مسکن به عنوان کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی و تشکیل دهنده شالوده اصلی آن را می توان از حساس ترین مراحل برنامه ریزی دانست. با انجام تحقیقات لازم در زمینه شناخت و تجزیه وتحلیل شاخص های مختلف مسکن، می توان میزان کارایی برنامه های مسکن را تا حد چشم گیری افزایش داد.
آنچه که در این میان لازم به ذکر است این است که با وجود آنکه این شاخصه ها هر یک عنصری کلیدی در تعیین کیفیت مسکن هستند و جایگاه خاصی در نظام برنامه ریزی مسکن دارند ، اما وجود هر یک آنها به تنهایی شرطی لازم در جهت ارتقاء سطح کیفی مسکن می باشد و آنچه که وجود این شاخصه ها را به شرطی کافی در بحث کیفیت مسکن تبدیل می کند، لزوم وجود همه آنها در کنار هم است یعنی یکی بدون وجود دیگری عاملی کافی نیست. به عنوان مثال خانه ای که تنها شکلی مناسب دارا باشد اما محاسبات سازه ای برای آن انجام نشده باشد ، خانه ای پوچ و توخالی است و به راحتی فرو می ریزد و یا خانه ای که شکلی مناسب دارد و محاسبات سازه ای برای آن انجام شده اما در محیطی واقع شده که آرامش را مختل می کند یا از نظر دسترسی به فضاهای عمومی دچار مشکل است ، نمی تواند پاسخگوی نیاز انسان باشد. پس می توان چنین تحلیل کرد که هر یک از این شاخصه ها به نوبه خود دارای جایگاه وی‍ژه ای در بحث کیفیت مسکن هستند ،اما تنها در صورتی تجزیه و تحلیل آنها موجب افزایش میزان کارایی برنامه های مسکن می شود که در کنار یکدیگر در نظر گرفته شوند.به بیان دیگر هر یک از این شاخصه ها شرطی لازم در راستای ارتقاء سطح کیفی مسکن هستند و وجود آنها کنار یکدیگر است که شرطی کافی در جهت دستیابی به این مهم را ایجاد می کند.
نکته دیگری که در اینجا قابل بررسی است چگونگی ار تباط این شاخصه ها با مناطق مسکونی است؛ یعنی در واقع چه عواملی را می بایست در راستای بکارگیری این شاخصه ها در پیدایش مسکن در نظر گرفت ،که این موضوع مستقیماً به ویژگی های خاص هر منطقه مسکونی مربوط می شود. به عنوان مثال در اینکه چه تأسیساتی و در چه حد و مقداری در رابطه با مناطق مسکونی مورد نیاز است، می بایست علاوه بر استانداردها و مبانی اصلی تعیین ضابطه ها برمبنای اصلی طراحی و سیستم طرح ریزی محیط از نظر خصوصیات سیمای محله، تراکم های جمعیت و ساختمان، درصد زیر بناها، شیب، مساحت و گستردگی محیط فیزیکی، نقش و عملکرد ناحیه، شبکه راه ها و امثال آنها تأکید نمود.
علاوه بر آن لازم به ذکر است که در یک محله مسکونی می بایست در جایگزینی و سیستم ترکیب بناهای مسکونی همراه با شبکه راه ها و موقیت تأسیسات محله ای ، دقت لازم را نیز به عمل آورد. این مورد در رابطه با درصد جمعیت استفاده کننده، نسبت به هر یک از تأسیسات عمومی و شعاع عملکرد مناسب آنها قرار می گیرد، همین شعاع عملکرد مناسب و میزان استفاده جمعیت است که نسبت به فضاهای مورد احتیاج، در تعیین تعداد انواع تأسیسات و جایگزینی آنها به نحوی که به راحتی در دسترس جمعیت قرار داشته باشند دخالت دارد.
ناگفته نماند از آنجایی که معماری واحد مسکونی پاسخی است به نیازها و ضرورت های اجتماعی، فرهنگی و تطابق بین این دو است که مسکن راتبدیل به محلی برای زندگی و آرامش می کند، لذا نباید تأثیر باورها و سنت های مردم را در ارتقای سطح کیفی مسکن نادیده گرفت.تعیین و تکلیف برای مردم که در چه نوع خانه ای و با چه شیوه معماری سکونت کنند امری است که هم نشدنی است و هم خوشایند نیست.یا تأکید بر اینکه مردم کدام یک از سنت هایشان را حفظ کنند و به کدام بی توجه باشند،شاید از سر نااگاهی باشد. اما به نظر میرسد اگر نتایج ناخواسته این تغییرات بررسی و تفسیر شود و در اختیار متخصصان قرار گیرد،سبب خواهد شد که معماران و طراحان مسکن به اهمیت آداب و باورهای مردمی که خانه را برای آنها طراحی میکنند پی ببرند و ضرورت توجه به آنها را در ساخت مسکن رعایت کنند.
6- نتیجه گیری
همان طور که بیان شد مسکن یکی از نیازهای اساسی و اولیه انسان را تشکیل می دهد و این نیاز توجیه کننده اهمیت توجه به مسکن مناسب است. این نیاز در حالت کلی دو بعد دارد؛ کیفی و کمی. بعد کمی به بررسی وجودمسکن و میزان دسترسی به آن می پردازد و بعد کیفی تحلیل کننده ویژگی های کالبدی مسکن است.
از دیدگاه کیفی می توان شاخصه های کیفیت مسکن مناسب را در مقیاس محله به 7 دسته عمده تقسیم بندی نمود:
1. شکل مطلوب مسکن
2. استحکام مسکن
3. امنیت
4. ایمنی، راحتی و میزان دسترس ساکنان به تسهیلات و خدمات کالبدی محله (آسایش، راحتی و بهداشت)
5. دسترسی به طبیعت و فضای سبز باز
6. تأمین تجهیزات و تأسیسات (زیرساخت ها) مورد نیاز مسکن
7. هم جواری مسکن با کاربری های سازگار
با افزودن خلوت و حفظ محرمیت میتوان این عوامل را مهم ترین شاخصه ها در شکل گیری مسکن مناسب دانست، که در راستای دستیابی به آنها توجه به معماری سنتی و حفظ ارزش های آن در معماری معاصر نیز می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد. در نهایت با در نظر گرفتن این شاخصه ها و تأثیر آنها در بهبود کیفیت مسکن ، می توان مسکن مناسب و بهینه را چنین تعریف کرد ؛ مسکن مناسب عبارت است از فضای سکونتی مناسبی که آسایش، دسترسی مناسب، امنیت، پایداری و دوام سازه ای، روشنایی کافی، تهویه و زیرساخت های اولیه مناسب از قبیل: آبرسانی، بهداشت و آموزش، محیط زیست سالم، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه، هم چنین زمینه رشد و تقویت روابط بین اعضای خانواده (ارتباط افقی) و روابط همسایگی (ارتباط عمودی) را برای ساکنانش فراهم آورد و مهم تر از همه متناسب با توان مالی خانوار باشد. باشد که معماران معاصر و آینده با در نظر گرفتن این ارزشها و بکارگیری هر چه بیشتر آنها، در راستای ارتقاء سطح کیفی مسکن کوشش نمایند تا این ساختمانها بتوانند عاملی درجهت شکل دهی درست و ارتقاء سطح افراد جامعه گردند.
7- منابع
1. عزیزی،محمد مهدی(1383)،جایگاه شاخص های مسکن در فرآیند برنامه ریزی مسکن،نشریه هنر های زیبا ،شماره 17،تهران
2. قلی زاده،علی اکبر(1378)،مسکن و دسترسی نابرابر به منابع ، نشریه نشاط ، 20 تیرماه ، تهران
3. دهقان، مهدی (1382)، مسکن و ابعاد نظری آن ، مجله مسکن و انقلاب ، شماره 101، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ،تهران
4. بیدهندی، فاطمه (1380) ، مسکن مهمترین نیاز هر خانواده شهری ، نشریه رایزن جوان ، شماره 28 ، تهران
5. ملکی ، سعید (1382) ، بررسی نقش شاخص های اجتماعی در برنامه ریزی توسعه مسکن(شهر ایلام) ، مجله مسکن و انقلاب ، شماره 104 ،بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ، تهران
6. اهری ، زهرا و دیگران (1367) ، مسکن حداقل ، مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن وزارت مسکن و شهرسازی ، تهران
7. مخبر ، عباس (1363)، ابعاد اجتماعی مسکن، سازمان برنامه و بودجه ، تهران
8. دلال پور محمدی، محمدرضا (1379) ، برنامه ریزی مسکن ، انتشارات سمت ، تهران
9. شیعه ، اسماعیل(1384) ، با شهر و منطقه در ایران ، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران
10.شیعه، اسماعیل(1385) ، مقدمه ای بر مبانی برنامه ریزی شهری ، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران
www.culture.aruna.ir .11
http://culture.aruna.ir/archives
http://culture.aruna.ir/archives/2005/May/27/203.php
http://culture.aruna.ir/archives/2005/Aug/25/336.php
www.icic.gov.ir .12
http://www.icic.gov.ir/Publication
http://www.icic.gov.ir/Publication/Chekideh/80/80-11/1.asp
13.http://www.usc.blogfa.com
http://www.usc.blogfa.com/post-7.aspx
14.http://www.note.aruna.ir
http://note.aruna.ir/archives

طوفان مغزی چیست

خلاقیت 

یکی از تکنیک های  متداول  در  ایجاد  خلاقیت  و  فعال  ساختن  اندیشه  ها  به  صورت گروهی  تکنیک  تحرک  مغزی  است .در  این  تکنیک  مساله ای  به  یک  گروه  کوچک  ارائه   شده  و  از  آنان  خواسته  می  شود فی البداهه  و  به  سرعت  به  آن  واکنش  نشان  داده  و  برای  آن  پاسخی  بیابند.پاسخها  بر  روی   تابلویی نوشته  می شوند  به  طوری  که  همه  اعضاء جلسه  می  توانند  آنها  را  ببینند.این  امر  باعث  می  شود  تا  ذهن  اعضاء  به  فعالیت  بیشتر ی پرداخته  و جرقه  ای   از  یک  ذهن  باعث  روشنی  ذهن  دیگری  شود.

چهار اصل در جلسات  تحرک  مغزی حاکم  است:

1-میزان ایده ها و نظرات ابراز  شده واجد اهمیت است،چه هر چه نظرات و پیشنهادات  بیشتری  ایجاد  شوند امکان  وجود ایده های  خلاق  و بدیع در میان آنها افزایش  پیدا می کند.بنابراین باید شرکت کنندگان  در جلسه ترغیب  شوند  تا هرچه  بیشتر به اظهار نظر و ابراز  ایده های جدید بپردازند.

2- اعضاء  می توانند  به  تکمیل ،تعدیل  و ترکیب  ایده  های  دیگران  نیز  بپردازند و  ایده  های  خود  را  بر  اساس  نظرات  آنان  بنا  کنند.این  مساله  باید  به  اعضء  جلسه گوشزد  شود  که  می  توانند  علاوه  بر  اظهار  نظر  فردی   از  نظرات  ابراز  شده  الهام  گرفته  و نظرات  تلفیقی  و  ترکیبی  بسازند  و  اعلام  کنند.البته  هیچ  یک  از  افراد  حق  ندارند  نسبت  به  نظرات  دیگران  ارزیابی  انجام  دهند.

3-اجازه  هیچگونه  انتقاد  و  نقادی  نسبت  به  نظرات  ابراز  شده  در  جلسه داده  نمی  شود.همه  حق  دارند آزادانه نظر  خود  را  ابراز  نمایند  ولی  حق  ندارند  نسبت  به  نظر  دیگری  انتقاد  کرده و اظهار  نظر  مثبت  یا  منفی  کنند.انتقاد  موجب  می گردد  تا  افراد  از  بیان  ایده  هایی  که  فکر  می کنند مورد  انتقاد  واقع  خواهد  شد  خودداری  کنند.

4-ارزیابی  و داوری   نسبت  به  نظرات  ابراز  شده  به  بعد موکول  می  گردد  و  از  اعضاء جلسه  خواسته  می  شود  تا  هیچگونه  قضاوت  و ارزیابی  نسبت  به  نظرات  بیان  شده   به  عمل  نیاورند.ارزیابی  های  شتابزده  ممکن  است  اظهار نظری  را  قبل از آنکه  موجب  شکفتگی  نظر  دیگری   شود  در  نطفه  خفه  نماید  و  فضای   خلاق  جلسه را  دچار  رکود کند.

5-موضوعات  مطرح  شده  در  جلسات  تحرک  مغزی باید  دقیقا  تعریف  شده  و  مشخص  باشند.مسائل  کلی  و  مبهم موجب  سردرگمی  اعضاء  و  عدم  کارایی  جلسه  می گردند. زمانی  که  تعریف  مشخصی  از  مساله  وجود  نداشته  باشد ،جلسه بی  هدف   به  این  سو  و  آن  سو  تغییر جهت  می  دهد.در  حالی  که  با  تعیین  هدف  و  تعریف  مساله  چارچوبی  ایجاد  می  شود  که  در  محدوده  آن  افکار  هدایت  می  شوند.

دلایل  فراوانی  در مورد  پربار  بودن  جلسات  تحرک  مغزی  بیان  گردیده  است که  به  برخی از  آنها  اشاره  می  شود.اولین  دلیل  اثربخشی  تحرک  مغزی  افزایش قدرت  خلاقیت  در  گروه  است  تجربیات  انجام  شده  نشان  داده  است  که  افراد  در حالت  گروهی   بیش  از  حالت  انفرادی   قدرت  تصور  خلاق  بروز  می  دهند.

رقابت  نیز  عامل  دیگری  است  که  در جلسات  تحرک  مغزی   موجب  افزایش   اثربخشی  می گردد.همچنین  عدم  وجود  انتقاد  و  ارزیابی  های  سریع  باعث  می  شود  تا  اعضاء جلسه  با  فراغت  خاطر  به  اظهار  نظر  بپردازند  و  محیطی  مساعد  برای  خلاقیت  ایجاد  گردد.نکته  دیگری  که  در  موثر  بودن  تحرک مغزی  قابل  ذکر  است  فی البداهه بودن  نظرات  است .

افراد  در  مقابل مساله  ای  قرار  می  گیرند که  باید  به  سرعت  نسبت  به  آن  واکنش  نشان  دهند  و این  حالت  موجب  خلاق  تر  شدن  ذهن  م ی گردد درست مانند  لحظاتی   که  فرد  در مقابل  یک  واقعه  غیر  منظره  عکس  العملی  بدیع  نشان  داده  است  که  بعد  ها  وقتی  به  آن  می  اندیشد  از  پاسخ خود  دچار  شگفتی  می گردد.

در  مورد  ویژگیهای  اعضاء  شرکت کننده  در  جلسات  تحرک  مغزی   اصولا   باید  افراد  دارای  زمینه  های  تحخصصی نسبت  به  مساله  مورد  بحث  باشند اما  از  جهت  تجربه  می  توان  اعضاء  تازه وارد  و مجرب  را  در  یک  گروه قرار  داد  و  از  تعامل  نظرات  آنان  به  ایده  های   جدید  دست  پیدا  کرد.البته  در  جلسات  تحرک  مغزی   باید  هوشیار  بود تا یک  یا  چند  نفر  بر  سایرین  سلطه  پیدا  نکنند و  افکار  و نظرات  آنان  را  تحت الشعاع  نظر  خود  قرار  ندهند.از  اینرو  توصیه  آن  است  که  اعضاء  جلسه  با  یکدیگر  تقریبا  همسانی  داشته  و  یک  فرد  عالیمقام  سازمانی  به  همراه  زیردستانش  در  یک  جلسه  شرکت  نجوید.همانطور  که  اشاره  شد  جلسات  تحرک  مغزی  باید  در  گروههای  کوچک  انجام پذیرد و  تعداد  12  نفر حد  مطلوب  برای  اعضء  یک  جلسه  تحرک  مغزی می  باشد.

منبع : کتاب  " مدیریت  عمومی   "-دکتر  سید  مهدی  الوانی

 


در خصوص کمیسیون ماده 99

امروز جلسه کمیسیون ماده 99 جهت جلوگیری از ساخت و سازهای غیر مجاز در حریم شهر ها و سطح روستاها در فرمانداری بود جلسه خوبی بود ولی در بعضی موارد شاید نتوان کار خاصی انجام داد بنظرم وجود قوانین و موارد لازم در خصوص اجرای یک حکم تخریب آنهم در سطح روستا طبعات بسیاری داشته باشد. بر این اساس یکی از پیشنهادی من در این جلسه انجام فرهنگ سازی و مدیریت موضوع بود بطوریکه با استفاده از روشهای آموزشی و تشویقی مناسب افراد ساکن در روستاها را به سمتی سوق دهیم که از مزایای رعایت طرح هادی و حریم و محدوده و.. با خبر باشندو قبل از اینکه ما هر گونه اتفاقی در خصوص ساخت و ساز غیر مجاز رخ دهد آنرا به سمت و سوی درست هدایت کنیم.


بنام او که هر چه داریم از اوست

با سلام به همه دوستان عزیز

با توجه به زمینه فعالیت من در امر مدیریت و کشت و گذاری که شبکه داشتم بنظرم رسید تجربیان و اتفاقات و مشاهدات خود را در زمینه مدیریت در این صفحه قرار دهم تا هم تجدید خاطرای برای خودم باشد و هم تبادل نظر و اندیشه با سایر دوستان و همکارانی که در این زمینه فعالیت می کنند.