سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تجربیات مدیریتی من

پیش بینی آینده دانشگاهها در ایران

 

اصولا سازمانها در فضایی قرار دارند که همواره محیط آنها در حال تغییر است این تغییر در سطوح مختلف در محیط همواره در حال انجام است. سازمانها گاهی بصورت آگاهانه خود را با تغییرات محیطی همراه و گاهی نیز بدون آگاهی از تغییرات در مسیر تغییر قدم بر می دارند.

دانشگاه ها را فضای تولید علم و دانش میدانیم این فضا در صورتی دوام و ماندگاری خود را خواهد داشت که بتواند با تغییرات سریع در محیط پیرامون هماهنگ گردد در غیر اینصورت بزودی از چرخه فعالیت خارج خواهند شد. علاوه بر این عدم توجه به تغییر میتواند سازمان را به نابودی بکشاند و این در خصوص وضعیت همراهی دانشگاهها با تغییر بسیار ضروری و حساستر است. همچنین نگاه درست به تغییر در دانشگاه میتواند موجب رشد و تعالی آن و پاسخگو بودن در مقابل خواسته های محیطی باشد. چرا که امروزه رمز موفقیت سازمانها به کاری که انجام میدهند نیست بلکه در چگونگی انجام آن است این سازمانها آنهایی هستند که فرایند تغییر را مدیریت می کنند.

در مباحث مطرح شده در خصوص تغییر مدل های فراوانی توسعه داده شده است . بطور نمونه یکی از این مدل ها مدل فرآیندی است در این مدل لازمه تغییر در سازمان وجود یک فرآیند منظم حرکت از یک موقعیت به موقعیت دیگر است که از سه مرحل ذوب کردن ، تغییر و منجمد کردن تشکیل شده است.

بنظر میرسد دانشگاه برای ماندگاری در آینده اصلی ترین عامل که همان تغییر است را مد نظر قرار خواهند داد و بر این اساس حرکت می کنند. دانشگاهها در آینده به سازمانهای یاد گیرنده ای تبدیل خواهند شد که ظرفیتی دائمی در خود ایجاد کرده و بصورت دائم در حال پذیرش نوآوری و تغییرند.

موضوع دیگری که در آینده دانشگاهها قطعا مورد توجه قرار می گیرد بحث ارتباط آنها با صنعت و بکارگیری دانش های تولید شده در مباحث صنعتی و اجرایی است . یافتن ارتباط موثر بین این دو نهاد یکی از اصلی ترین دغدغه های آینده در دانشگاهها خواهد بود. برای ایجاد قابلیت تولید بیشتر قطعا موسسات ونهادهای تولید در صدد بکارگیری دانش های تولید شده خواهند بود تا بتوانند هر چه بیشتر خود را با خواسته ها و تغییرات محیط همراه و هماهنگ کنند. بی شک پیشرفت تکنولوژی بدون توجه به آموزش قطعا امکان پذیر نیست با نگاهی کوتاه به سابقه فعالیت سایر کشورها در این زمینه بستر سازی لازم در دانشگاه و صنعت موردی است که کاملا احساس می شود

مطالعات نشان می دهد که در کشورهای توسعه یافته ارتباط و همکاری بین صنعت و دانشگاه از پشتوانه ای قوی ‏برخوردار است . در این کشورها بیشتر تحولات صنعتی از دانشگاه و مراکز تحقیقاتی آغاز شده و دانشگاهها ‏پیشگام توسعه صنعتی هستند ، در حالی که در کشورهای در حال توسعه این ارتباط ضعیف و کمرنگ است. هر ‏چه این ارتباط ضعیف باشد توسعه فناوری به کندی صورت می گیرد و درنهایت موجب پیدایش کاستی در صنعت ، وابستگی صنعتی ، بهره برداری نامطلوب از منابع طبیعی ، اتلاف سرمایه های اجتماعی و نظایر آن خواهد شد . چنین ‏وضعیتی منجر به چالشهای اجتماعی و اقتصادی فراوان از جمله معضل بیکاری خواهد بود .‏

در این وضعیت پیش بینی می شود در آینده دانشگاهها تلاش بیشتری را در این زمینه بکار خواهند برد. مفاهیم جدید کارآفرینی نیز یکی دیگر از زوایایی است که در آینده راهکارهای بسیاری برای برون رفت از موقعیت فعلی فرا روی دولت ها قرار می دهد. مراکز علمی در صد ایجاد هر چه بیشتر مفاهیم کارآفرینی در عرصه های مختلف خواهند بود و این باعث خواهد شد که دانشگاهها از یک سو تامین کننده نیروی انسانی متخصص در سطح عالی و از سوی دیگر مرکزی برای تجمع بسیاری از ‏تواناییهای علمی، تحقیقاتی و آزمایشگاهی باشند.

 بنابراین دانشگاه به عنوان مجموعه ای ‏آکادمیک که به طور مستمر پردازش علمی و پژوهشی در آن صورت می گیرد ، تقویت کننده صنعت خواهد بود و از این طریق است که صنعت و اقتصاد در یک جامعه توسعه و ارتقا می ‏یابد.‏

بر اساس نظر متخصصان، دانشگاه به عنوان نهاد عرضه کننده دانش و تولید نیروی انسانی وظایفی از جمله تولید برنامه های جدید و کارآمد آموزشی به گونه ای که نیازهای کنونی و آینده جامعه را با توجه به ‏افزایش نیازها، تغییر سطح زندگی و روند افزایش توقعات بر عهده خواهند داشت.

از طرف دیگر با رشد صنایع ارتباطی و گسترش استفاده از فناوری اطلاعات در زمینه های مختلف می طلبد دانشگاهها در فضای موجود خود را هر چه بیشتر به صنعت مورد نظر تجهیز و برای بهره برداری از فرصت های ایجاد شده تمام تلاش خود را بکار گیرند

به دنبال جهانی شدن ‏اقتصاد و توسعه فرهنگی در سطح بین الملل و با تغییر الگوهای مصرفی جوامع و تغییر انتظارات اقشار ‏مختلف ، نقش دانشگاهها در پاسخگویی به نیازهای روبه افزایش جوامع مختلف بیشتر از هر زمانی با اهمیت می نماید. بنابراین یک نوع توافق چند ‏‎منظوره بین دانشگاه و جامعه می بایست ایجاد شود ، در غیر اینصورت توسعه اجتماعی کم رنگ می شود .‏

تولید نشریات علمی و انتشار مقالات مفید و کاربردی در مجلات علمی که از فعالیتهای علمی ‏مراکز دانشگاهی به حساب می آید، می تواند در توسعه صنعتی و ارتقای کیفیت زندگی جوامع نقشی موثر داشته باشد. ‏مراکز دانشگاهی همچنین به ترویج و اشاعه آموزش عالی و تخصص های فنی می پردازند که خود به عنوان ‏موتور محرکه توسعه صنعتی، نقشی مهم ایفا کند.‏

آموزش الکترونیکی نیز یک نظام آموزشی هنرمندانه و راه حل جامعی است که برای موسساتی که خواهان حرکت در مسیر فناوری روز و تغییر روش ها و محیط های آموزشی خود هستند، امکان دستیابی به شیوه های نوین آموزشی را فراهم می نماید .  در آموزش الکترونیکی، ارائه مطالب براساس نیازهای فراگیران تغییر می یابد و در آن، فضایی ایجاد می شود تا فراگیر با فراغ بال و به دور از اضطراب و با حفظ استقلال و اعتماد به نفس، به فعالیت های مورد نظر خود بپردازد. آموزش الکترونیکی یک سیستم آموزشی واحد را برای تعدادی از فراگیران فراهم می سازد که منجر به ایجاد فرصت های آموزشی مختلف می شود بنطر میرسد در آینده دانشگاهها بجای آموزش های استاد محور به آموزش های دانشجو محور تغییر روش خواهند داد در این روش دانشجو در مرکز این سیکل قرار گرفته و استاد ، منابع ، کتب، نشریات ، اینترنت و.. در اطراف او برای بهره وری بیشتر در اختیار او در هر زمان هر مکان و هر کس خواهد بود.


آسیب شناسی ارتباط دانشگاه و صنعت

امروزه اگر بخواهیم در فضای اقتصادی دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم هیچ راهی را برای آن نخواهیم یافت مگر مسیری که از داخل دانشگاهها و مراکز علمی کشور بگذرد. اکثر شرکت های صنعتی دریافته اند که در بازار پر رقابت امروز خصوصا در فضای جهانی کشورهایی که بیشترین سرمایه را برای تولید علم و دانش و استفاده از آن در صنعت بکار برده اند موفق تر عمل می کنند.

برای تحلیل این موضوع در کشور ما دو نقطه قابل تامل است اول اینکه ما در مقام تولید علم و دانش در چه سطحی قرار داریم ؟ و اینکه اگر قرار باشد خودمان را ارزیابی کنیم دقیقا در کجا قرار می گیریم.

 دومین نکته اینست که در حال حاضر به چه میزان از علم تولید شده بهره می بریم و بطور خلاصه اینکه میزان خروجی دانشگاههای ما چقدر است.

در پاسخ به سوال اول باید به گذشته برگشت و به تاریخچه تولید علم در ایران نگاهی عمیق تر داشت. تاریخچه تولید علم در ایران، به روزگاران کهن بر می‌گردد و با تاریخ کشور     ما عمیقاً پیوند خورده است. در قرون متمادی گذشته در سرزمین ما به علم،     عالم، دانش و معرفت توجه فراوانی می‌شده است و مراکزی که از کتب و اسناد     تاریخی نگهداری می‌کرده‌اند، دارای ویژگی‌های بوده‌اند که امروزه همان   ویژگی‌ها همچنان مورد توجه متخصصان قرار دارند.

امروز نیز ایران جز کشورهایی بوده که دارای رشد قابل قبولی از لحاط علمی می باشد. بر اساس اطلاعات استخراج شده از پایگاه اطلاعاتی Web of Science در بین سال های 1980 تا پایان سال 2009 میلادی و تحلیل اطلاعات حاصله بر اساس تحولات منطقه ای و جغرافیایی مهم 30 سال اخیر مانند برچینی دیوار برلین (در اروپا) ، فروپاشی اتحاد جماهیر شوری (در آسیا) و جنگ بین ایران و عراق و عراق و کویت (در خاورمیانه) رشد خاورمیانه به طور کلی در 30 سال اخیر سریع بوده است و تقریبا چهار برابر سطح جهانی است.

در میان کشورهای خاورمیانه ، ایران و ترکیه در راس هرم رشد تولیدات علمی قرار دارند. به ویژه ایران یکی از نمونه های موجود در دو دهه اخیر است که سریع ترین رشد در افزایش ظرفیت تولید علم دارا بوده است. بر اساس جدول ارائه شده در این گزارش ، علیرغم تنوع چشمگیر در شاخص رشد کشورهای منطقه خاورمیانه به طور کلی میزان رشد تولیدات علمی تقریبا چهار برابر سریعتر از سطح جهانی است. ایران و ترکیه با شاخص رشد به ترتیب 11 و 5.47 برابر سطح جهانی در منطقه پیشرو هستند. [1]

حال تا چه میزان توانسته ایم از این تولیدات علمی بهره ببریم خود سوالی است  که با نگاه اجمالی به ارتباط بین دانشگاه وصنعت میتوان به آن پاسخ داد.

به اذعان اغلب کارشناسان و اساتید در رشته های مختلف میزان بهره مندی صنایع  ما از دانش های تولید شده در سطح دانشگاهها بسیار اندک است و این روند همچنان ادامه دارد. وجود ضعف در این قسمت به کرات توسط مسئولین در جاهای مختلف اظهار شده است .

در این میان بعضی معتقدند صنعت نیازهای خود را از مراکز علمی طلب نمی کند و صرفا به کپی برداری از دستاوردهای سایر کشورها بسنده کرده است از طرفی عده ای دیگر نیز معتقدند دانشگاهها بسترهای مناسبی برای دسترسی به دانش تولید شده در آنها در اختیار فضای بیرونی قرار نمی دهند. وجود این شکاف باعث گردیده است که دانشگاه راه خود را برود و صنعت مسیر خود را طی کند و این جدایی از هم باعث ضعف در ارتباط این دو جایگاه در کشور شده و فرصت های مناسب بسیاری از دست رفته و میرود.

شاید بیهوده نباشد که بگوئیم تا زمانی که این دو مرکز مهم نتوانند بخوبی ارتباط مناسبی را با هم برقرار نمایند و صنعت تمام مشکلات خود را به دانشگاهها برای ایجاد راه حل های عملی رهنمون سازد و دانشگاهها نیز دستاوردهای و تحقیقات خود را برای بکارگیری در صنعت منتشر ننماید باید فکر دستیابی به نقطه های موفقیت را کم کم از ذهن دور ساخت چرا که در اغلب کشورهای توسعه یافت یکی از عوامل اصلی توسعه یافتگی را میزان ارتباط و بهره مندی صنعت و دانشگاهها از هم میدانند.

عدم وجود برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان در همکاریهای تحقیقاتی بین دانشگاهها و مراکز صنعتی کشور یکی از اصلی ترین نقاط ضعف در این قسمت است که باید تاکیدات مناسبی در تمام مراکز دانشگاهی و صنعتی برای ایجاد یک ارتباط موثر و مطمئن برای بهره برداری از این فضا بکار گرفته شود.

از طرفی ایجاد فرهنگ بکارگیری دستاوردهای عملی در صنعت در سطح ملی با سیاست گذاریهای لازم در زمینه انعقاد قراردادهای تحقیقاتی با دانشگاهها و انجام اقدامات حمایتی از این قراردادها توسط دولت برای تاکید بر فرهنگ سازی در این زمینه میتواند راهکار مناسبی برای برون رفت این فضا باشد.

علاوه بر این برنامه ریزی و تلاش در جهت کاربردی کردن نتایج پروژه های تحقیقاتی در دانشگاهها و ایجاد مرکزی برای هدایت این نتایج و گسترش آن در سطح جامعه از عوامل دیگری است که باید به آن بطور جدی توجه ویژه معمول گردد. اگر چه در اغلب دانشگاهها دفتری با عنوان دفتر ارتباط با صنعت وجود دارد ولی بررسی عملکرد این دفاتر و مشاهده نقاط ضف و قدرت آنها باید بعنوان یک دستور العمل کلی برای هماهنگ سازی و نظارت بیشتر در این زمینه مورد نظر قرار گیرد. اگر بتوان در این مراکز بصورت آزمایشی نتایج تحقیقات را کاربردی کرد و نمونه های اجرایی از هر تحقیقی را تولید کرد شاید قدم های بعدی در زمینه های مختلف تجاری کردن این مفاهیم بتوان براحتی برداشت.

دعوت از محققین و دانشگاهیان برای بازدید از صنایع مختلف و درخواست ارائه راهکارهای جدید برای حل مشکلات در سطح ملی کمکی بسیار جدی برای بهرمندی از توان و قدرت مراکز دانشگاهی است. بطور کلی با توجه به زمینه های عملی قابل توجه در کشور اگر بتوان این ارتباط را بصورت کاملا متصل و کاربردی برقرار نمود و به تعبیری دانشگاه را در صنعت تعریف و صنعت را در دانشگاه متبلور ساخت میتوان گفت کشور ما پتانسیل های لازم را برای رسیدن به نقطه مورد نظر در برنامه ریزی های کلان کشوری خواهد داشت اگر چه نباید از نظر دور داشت که در این ارتباط دو سویه نفر سومی هم به نام حکومت وجود دارد که باید نقش اساسی خود را در زمینه های حمایتی از این دو مرکز بر عهده بگیرد.



[1] - روزنامه جام جم سه شنبه 04 خرداد 1389


توسعه اقتصادی و رشد اقتصادی

تفاوت های موجود بین رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی وجود دارد بنوعی در توسعه نگاهی کلان تر و کل نگر شده است در حالیکه در رشد صرفا بالا رفتن شاخص های اقتصادی را میتوان دید. برای این اساس نوشته ذیل بطور خلاصه به این موضوع پرداخته است.
رشد اقتصادی فرآیندی است پایدار که در اثر آن ظرفیت تولیدی اقتصاد طی زمان افزایش می یابد وسبب افزایس سطح درآمد ملی می شود وتوسعه اقتصادی را می توان فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی عموم مردم دانست . والبته توسعه اقتصادی با رشد مستمر تولید ناخالص داخلی و تغییرات ساختار از نظر سهم بخش های عمده اقتصادی در تولید ملی تحقق پیدا می کند و به " توسعه متوازن " نیز به عنوان یک شاخص بسیار مهم توجه داده می شود .
توسعه متوازن همواره مورد توجه دولتها می باشد و مردم در همه جای دنیا متوقع هستند که دولتها در برنامه ریزی و جهت گیریهای اقتصادی به نحوی عمل نمایند که احاد جامعه از امکانات متناسبی برای رشد و نقش آفرینی مؤثر برخوردار شوند . لیکن همواره زمینه های مساعد جذب سرمایه گذاری بعضی مناطق را با سرعت بیشتری در معرض رشد قرار می دهد ودر بخشهایی نیز به دلیل محدودیت زیربناها ، مشکلات و محدودیت های منابع ، راهها و ... توسعه با تاخیر صورت می پذیرد و در چنین مواقعی دولتها برای جلوگیری از بهم خوردن نظم جمعیتی ، رضایت ساکنین مناطق غیربرخوردار ، استفاده بهینه از زمینه های موجود در این مناطق دست به اقدامات هدایتی و حمایتی خاصی می زنند تا بتوانند رشد و توسعه را به سوی توازن هدایت نمایند .
طی چند دهه اخیر مفهوم توسعه از رشد اقتصادی صرف بالاتر رفته و عدالت اجتماعی ، خوداتکایی و تعادلهای بومی و جمعیتی با مفهوم توسعه پیوند یافته به طوری که امروزه توسعه ، فرآیند همه جانبه با هدف تقویت تواناییهای انسان و اجتماع برای پاسخگوئی به نیاز های حال و آینده می باشد .

مقایسه ایران با ده کشور دنیا بر اساس شاخص های اقتصادی

 

شناخت تفاوت میان وضعیت کشورهای مختلف یکی از ابزارهای تصمیم گیری و بدست آوردن اطلاعات در خصوص یک کشور است بر این اساس شاخص هایی بطور کلی در دنیا تعریف شده و بر اساس آن هر ساله آمار و اطلاعات مورد نظر از کشورهای مختلف منشتر میگردد تا بتوان با مقایسه آن به وضعیت کلی یک کشور بهتر آشنا شد.

بطور بسیار ساده یک شاخص را می توان اطلاعاتی در نظر گرفت که به سرمایه گذار در کشف رموز تغییرات اقتصادی کمک می کند. اقتصاد کشور آمریکا همانند یک موجود زنده است، در هر لحظه میلیون ها بخش متحرک دارد که برخی کنش دارند و برخی واکنش. این حقیقت ساده موجب می شود که پیش بینی بسیار مشکل شود فرقی نمی کند که کدام بخش را بخواهید بررسی کنید، برای بررسی هر بخش باید فرضیات زیادی را در نظر گرفت. اما با کمک دامنه گسترده شاخص های اقتصادی مختلف، سرمایه گذاران قادر خواهند بود که درک درست تری از شرایط مختلف اقتصادی داشته باشند.  برخی از شاخص ها شاخص های منطبق هستند و برخی دیگر شاخص های متاخر، ترکیب هر کدام از آن ها نشان می دهد که روند ها در زمان یک تغییر اقتصادی صعود یا نزول خواهند کرد یا پس از آن.

در این تحقیق سعی بر آن داریم که کشور ایران را با ده کشور دنیا از نظر شاخص های مورد بررسی قرای دهیم. بر این اساس به تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به نرخ رشد، تولیدات صنعتی ، تولید ناخالص داخلی ، میزان صادرات ، کالاهای صادراتی، میزان واردات ، نرخ بیکاری ، نرخ تورم ، تولیدات کشاورزی، صنایع ، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ، تولید ناخالص داخلی سرانه و.. در این ده کشور می پردازیم. در پایان نیز اطلاعات کلی در خصوص صنعت ، کشاورزی و خدمات این کشورها را ارائه می کنیم.

 

آمار و اطلاعات

ما به بررسی کشورهای هلند ، بلژیک ، فرانسه ، آلمان ، عربستان ، ترکیه ، هندوستان ، چین ، ژاپن ، آمریکا و در نهایت ایران می پردازیم. در انتخاب کشورهای سعی بر این بوده است که ترکیبی از کشورهای جهان مورد نظر باشد تا بتوان به یک اجماع کلی در خصوص وضعیت ایران در مقابل این کشور ها دست یافت. بر این اساس کشورهای هلند ، بلژیک ، فرانسه و آلمان از قاره اروپا که دارای وضعیت خوبی از لحاظ شاخص های مختلف هستند انتخاب و کشورهای عربستان ، ترکیه ، هندوستان بعنوان همسایگان ایران و کشورهای چین و ژاپن نیز بعنوان نمایندگان کشورهای شرق آسیا و کشور آمریکا نیز از غرب انتخاب گردیده است. کلیه اطلاعات در این قسمت از سایت بانک جهانی و سازمان CIA و فائو تهیه شده است.

دریافت اصل مقاله


نقش نیروی انسانی در آینده سازمانها

شاید از زمانی که مطالعات هاثورن به پایان رسید و نگرش جدیدی در خصوص نیروی انسانی در امر تولید بدست آمد و تا کنون که بارها و بارها در جنگل تئوریهای مدیریتی مسائل و مطالب مختلفی در خصوص رد و یا قبول تاثیرات آن بر سازمان ، شدت و ضعف و میزان آن بحث های فراوانی شده است به صراحت میتوان گفت که در آینده منبع اصلی قدرت و تولید همان نیروی انسانی خواهد بود. نیرویی که همیشه بعنوان اصلی ترین منبع در اختیار مدیر توانسته جایگاه خود را حذف و بنوعی بهبود بخشد.

در مدلهای ارائه شده حرکت از جامعه سنتی به صنعتی و از صنعتی به اطلاعاتی اتفاق می افتد که اصلی ترین منبع در جامعه سوم اطلاعات و دانش است،  اطلاعاتی که عامل تولید آن همان نیروی انسانی است در عصر فرا صنعتی سرعت تغییر و تحولات به گونه ای است که از آن به عنوان شگفتی های سرعت و تحولات نام می برند در این دوره از اهمیت کار یدی کاشته شده و به جای آن نیروی انسانی کیفی که توان خلاقیت و نوآوری به کار گیری فکر و اندیشه را دارد اهمیت پیدا می کند.

حال سوال اصلی در اینجاست در کشور ما برای رسیدن  و دستیبای به توسعه پایدار باید چه مسیری طی شود؟

بنطر میرسد در سازمانهای امروزی و آینده تنها مزیت رقابتی است که میتواند ما را به هدف اصلی برساند نداشتن این مزیت بی شک باعث کنار رفتن ما از ادامه مسیر خواهد شد لازم است که همواره به یاد داشته باشیم در جامعه فرا صنعتی سرعت اصلی ترین فاکتور پیشرفت است که در تمامی امور جای خود را یافته و کارکردهای مختلفی برای خود تعریف کرده است بطور نمونه در صورت عدم توجه به داشتن مزیت رقابتی در یک سازمان ، با توجه به سرعت بالای تغییرات و دستیابی به تکنولوژی های جدید و استفاده از خلاقیت و نوآوری مزیت مورد استفاده شناخته شده و سایر رقبا آنرا سریعا اقتباس، مزیت های جدیدی را نیز برای خود تعریف و بازار را بدست می آورند در این فضا تنها سازمانهایی موفق خواهند بود که با رشد بالای نیروی انسانی بتوانند سریعا به این تحولات پاسخ مناسب ارائه نمایند.