نقش نیروی انسانی در آینده سازمانها
شاید از زمانی که مطالعات هاثورن به پایان رسید و نگرش جدیدی در خصوص نیروی انسانی در امر تولید بدست آمد و تا کنون که بارها و بارها در جنگل تئوریهای مدیریتی مسائل و مطالب مختلفی در خصوص رد و یا قبول تاثیرات آن بر سازمان ، شدت و ضعف و میزان آن بحث های فراوانی شده است به صراحت میتوان گفت که در آینده منبع اصلی قدرت و تولید همان نیروی انسانی خواهد بود. نیرویی که همیشه بعنوان اصلی ترین منبع در اختیار مدیر توانسته جایگاه خود را حذف و بنوعی بهبود بخشد.
در مدلهای ارائه شده حرکت از جامعه سنتی به صنعتی و از صنعتی به اطلاعاتی اتفاق می افتد که اصلی ترین منبع در جامعه سوم اطلاعات و دانش است، اطلاعاتی که عامل تولید آن همان نیروی انسانی است در عصر فرا صنعتی سرعت تغییر و تحولات به گونه ای است که از آن به عنوان شگفتی های سرعت و تحولات نام می برند در این دوره از اهمیت کار یدی کاشته شده و به جای آن نیروی انسانی کیفی که توان خلاقیت و نوآوری به کار گیری فکر و اندیشه را دارد اهمیت پیدا می کند.
حال سوال اصلی در اینجاست در کشور ما برای رسیدن و دستیبای به توسعه پایدار باید چه مسیری طی شود؟
بنطر میرسد در سازمانهای امروزی و آینده تنها مزیت رقابتی است که میتواند ما را به هدف اصلی برساند نداشتن این مزیت بی شک باعث کنار رفتن ما از ادامه مسیر خواهد شد لازم است که همواره به یاد داشته باشیم در جامعه فرا صنعتی سرعت اصلی ترین فاکتور پیشرفت است که در تمامی امور جای خود را یافته و کارکردهای مختلفی برای خود تعریف کرده است بطور نمونه در صورت عدم توجه به داشتن مزیت رقابتی در یک سازمان ، با توجه به سرعت بالای تغییرات و دستیابی به تکنولوژی های جدید و استفاده از خلاقیت و نوآوری مزیت مورد استفاده شناخته شده و سایر رقبا آنرا سریعا اقتباس، مزیت های جدیدی را نیز برای خود تعریف و بازار را بدست می آورند در این فضا تنها سازمانهایی موفق خواهند بود که با رشد بالای نیروی انسانی بتوانند سریعا به این تحولات پاسخ مناسب ارائه نمایند.